![]() ![]() |
|
ميمالف : مایِ "پنجاه هفتی" ها مفتخريم به سرشستگی؟! گيرم که مایِ "پنجاه هفتی" نکرديم آنچه که ميبايست آيا شمایِ پيش از پنجاه هفتی کرديد آنچه که نمی بايست کرد تا برويم به پنجاه هفت ؟ در زادگاهم (و نمی گويم "خاک"، "وطن" ، "سرزمينم") اگر ذره ای مانده بود برایِ نفس کشيدن چرايم پنجاه سال ، به ناگزير ، دوری ازآن ؟ من "قهرمانِ قهرمانان" نبودم که لاجرم به"جنگ"م با آن ؛ ـ الفرار! الفرار!
در من اگر هزار "آرزو" بود هيچم نمانده است دگر از "آرزو"! "آرزو"؟ ، يعنی بيش از اينی که داريم و خواهيم ؛ به کدام ، حتی کوچکترين ـ ، "آرزو" هايمان با شمايان می توانستيم برسيم؟! در من هرگز "آرزو"ای با شمايان نبود اما هنوز باورم هست به "انسان"! پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ | 09-01-2025
|