چه وقيحند تمام ِ کسانی که از ابتدا
(و حتی پيش) ، همه اش
خيانت کردند - و هنوز هم می کنند .
م. ايل بيکی
چه ها که
خطابمان نکردند - و چه ها که "بار ِ" مان نکردند ، در تمام ِ این سالها ،
هربار که می گفتیم که شرکت در انتخابات ِ حکومت ِ فلاکت بار اسلامی ،
فريبی بيش نيست و دادن ِ مشروعيت داخلی و بين المللی به رژیمی است که
کوچکترين حقی برای انسانها - بطور کلی - ، و برای مردمش - به اخص - ، قائل
نيست .
بی پرده بگويم
: پايه های اين رژيم ِ وحشی و نابرخوردار-حتی-، از ذره ای از انسانيت ، به
سهم خود و به نوع ِ خود ، چه کسانی و چه جرياناتی گذاشتند ؟ مگر نه آنکه؛
سران ِ مجاهدين ، فدائيان (انواع ِ هزار گونه شان)، توده ای ها ، انواع و
اقسام مائوئيست ها و "سه جهانی" ها ، جبهه ملی (وتنها يک تن ِ شان - بی
آنکه ، به قول ِ فرانسوی ها "فنجان ِ چاي"م باشد - ، شاپور بختیار ، تن به
اين خواری نداد)، نهصت آزادی ، بنی صدر ها ، حزب دموکرات کردستان و...و...
تعدادی شان ،
بعدها - اغلب دير و کمتر زود - ، از اين "جرگه" جداشدند و به راهی ديگر
رفتند و تعدادی شان (جبهه ملی ، نهضت آزادی ، بخشی نه چندان ناچير از
فدائيان ، به ويژه "اکثريت" - هردو جناح ِ "چپ" و "راست"-، انواع و اقسام
ِ توده ای ها و... و... ) ، اگرچه - بفهمی نفهمی - ، امروزه خودرا در
"اپوزيسيون" می دانند ، اما هميشه از "ملت شريف ِ ايران" خواسته اند که در
انتخابات شرکت کنند و به "اصلاح طلبان" رای بدهند - که توگوئی ، باوجود
اعتقاد به "ولايت مطلقه فقيه" می توان "اصلاح طلب" بود و شد !
بی رودربايستی
بگويم : خائن ترين ِ اين جريانات، "حزب توده" و باصطلاح "فدائيان اکثريت"
اند . اينان، تازمانی که رژيم با آنها برخورد نکرد و چون تفاله ای ، بعد از
چلاندن ، به سطل آشغال نريخت، بيش از خواست ِ از بين بزده گان ِ ايرانی و
فرهنگ ِ ايرانی به آنها "خدمت" کردند - تا به آنجا رفتند که جاسوسی کردند و
حتی دستگير کردند و لو دادند و بعد از برخورد رژيم با آنها ، "سران" جانشان
را گرفتند و گريختند و گذاشتند که هزاران عصو و هوادارشان به جوخه های
اعدام سپرده شوند و یا ساليان سال در زندانها بپوسند و اينان در "ميهن
امپرياليستی" شان خوش بگذرانند و "کيف" دنيا را ببرند و بخندند به ريش
داشته و نداشتهء آن - به زعم شان - ، "احمقان" ...
و امروز هم در
دستگاه های سابق شان "کاره" ای هستند و سخنگويان جريانات "نجات بخشی" از
قبيل ِ "اتحاد جمهوریخوان" و ... اند و اگر نه صدها ، لااقل ده ها سايت ِ
فريب ، نطير "پيک نت" ، "ايران امروز" ، "اخبار روز" و...و... دارند .
و به هنگام ِ
هر انتخابات ، نطاير ِ اين می خوانيد : فرخ نگهدار به فلانی رای می دهد ؛
بابک امير خسروی شرکت در انتخابات را لازم می شمارد ؛ علی کشتگر شرکت در
انتخابات را يک وظيفه می داند ؛ امير ممبينی، هموطنان را شرکت فرامی خواند
؛ بهزاد کريمی تنها يک وظيفه می شناسد: شرکت در انتخابات و...و... (که
انگار هرکدام ِ اينها -بی ادبی را ببخشيد- ، "گوز"ی هستند ! آدم را به گفتن
چه ها که وادار نمی کنند !)
من و ماهای ِ
مخالف با شرکت در انتخابات چه گفتيم که اين چنين به ما توپيدند ؟ گفتيم که
اين رژيم اصلاج پذير نيست ؛ گفتيم که برخلاف ِ گفته های شما ، نمی توان
آنرا از درون اصلاح کرد و اين رژيم - با تمام ِ جناح هايش بايد برود - وکی
گفتيم که حتما بايد توپ و تفنگ برداشت ؟! ؛ گفتيم که به اين رژيم مشروعيت
ندهيد ؛ گفتيم که بهرحال ابتدا تا به انتها ، اين انتخابات آزاد نيست و بهر
شکل و صورت و با هر تقلبی ، منصوبانش از جعبه های رای در می آيند ؛ گفتيم ،
حال که می دانيد بهرحال ، منصوبانش "بيرون" می آيند ، پس رای ندهيد تا با
تعداد ِ کمی انتخاب و روسياه شوند در داخل و خارج ؛ گفتيم ، حتی اگر تعداد
ِ شرکت کننده گان کم باشد "جعبه" ها را پُر خواهند کرد تا بگويند "شرکت
ميليونی ِ امت مسلمان " ، اما با سوت و کور بودن ِ شعبه های رای گيری ،
ديگر قادر به نشان دادن ِ فيلم های "شرکت ميليونی" نخواند شد - گرچه آنچنان
وقيحند که قادرند فيلم های ساليان پيش (و حتی انتخابات ِ کشورهای ديگر) را
نشان دهند ... و گفتيم و گفتيم - تا ترکيديم !...
خُب ! نتيجه اش
را ديديد : "امت" به ديگری رای داد و نوکری که کم کم دارد ارباب ِ مملکت می
شود ، از "جعبه" در آمد...
اينچنين
وقيحيد و خرفت ايد و کور وکر که تمام اين واقعيت هارا نمی بينيد و هنوز
باور داريد که : "اين رژيم را می شود از درون - و با اين "اصلاح طلبان"- ،
اصلاح کرد !"
وه ! چه احمقانند
!
يکشنبه 24
خرداد 88 / 14 ژوئن 09
تاريخ
ِ خود سازانانيد !
م. ايل بيکی
مارا نياز
به پاره کردن ِ حنجره از راه ِ دور نيست
که شمائيد
که شمايانيد سازنده گان ؛
- تنها حق داران ِ سخن
( در درد و رنج زيستِگايانيد و
با پوست و گوشت ِ خود
در ستيز با وحشتناکترين ِ وحشت ها
و ناخن و پنجه بر خاک می کشيد
تا از اين سياهچال ِ عظيم و فراگير
سَرکی – تنها سَرکی – به بيرون کشيد:
آه که چه دردانگيز است
وچه ها
وچه ها
و چه ها
...
و چه ها که می کشيد ! )
•
ما از درد ِتان پيچيده در خوديم
اين آپانديس ِ بی مصرف را
- يکبار برای ِ هميشه -
بَرکَنيد
- و درد ِ از درد ِ شمايان را با آن !
6 آذر 81
|
|